سکون

ساخت وبلاگ
امروز ظهر یه دختر و پسر با کیک وارد کافه شدن و میخواستن برای دوستشون تولد بگیرن قرار شد دوستشون ک اومد کیک و براشون ببریمطبق برنامه ی خودشون سر میز رفتم و سفارش و گرفتم ولی انقدر کافه شلوغ بود چهره ها به یادم نموند سر میز ک رفتم برای اطمینان از یکی از دو آقای سر میز  پرسیدم  کیک و الان بیارم؟ دختره متوجه ک شد زد زیر خنده و بعد هم دو آقای همراهش خندیدن امان از شلوغی ... دقیقا از خود شخصی که قرار بود سورپرایز شه پرسیده بودم تا زمانی که تو کافه بودن هربار منو دیدن خندیدن و در آخر هم گفتن به یاد موندنی ترین تولدشون شد ... پ.ن : شخص نویسنده ی این وبلاگ که من باشم در کافه ای مشغول ب کار هستم و این اتفاق استثنائا واقعی بود :)) سکون...ادامه مطلب
ما را در سایت سکون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kiarash-parsa بازدید : 42 تاريخ : يکشنبه 17 دی 1396 ساعت: 22:37

بیرون سرد .. پاییز رفته .. هیچکسی تو کافه نیست .. من ارزوم اینه همه تو خونه باشن ..پیش خونواده هاشون .. همه دل هاشون خوش باشه .. منم یگانه رو میبرم پیش مادرم .. پیش خودمون .. که تنها نباشه ..  مثه اکثر شب های دور همی ..  به سنت نیاکان .. و الهه های زرتشتی یک دقیقه بیشتر با هم بودن .. یک دقیقه لبخند سکون...ادامه مطلب
ما را در سایت سکون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kiarash-parsa بازدید : 46 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 17:36

صدای امبولانس .. ماشین پلیس .. جلوی در کافه .. اینکه چی شد رو نفهمیدم .. کافه شلوغ بود .. بعد که خلوت شد متوجه شدم یکی از مشتری ها هنوز تو کافه س .. سرش روی میز بود..خواشتم مزاحمش نشم .. شاید داره استراحت میکنه .. حدود یک ساعت گذشت .. انگار خوابش برده بود ... رفتم دوبار صداش کردم .. جواب نداد .. زدم سکون...ادامه مطلب
ما را در سایت سکون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kiarash-parsa بازدید : 41 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 17:36

توی کافه عود روشن کردم .. دو طرف گذاشتم .. عود با عطر جنگل های بارون خورده .. من فقط عاشق این عطرشم .. بقیه عطر هاش رو همه نمیپسندن .. امروز کافه شلوغ بود .. روز عشق .. یا روز تئاتر نمیدونم .. ولی خیلیا اومدن و رفتن .. بین همه شون .. سادگی عشق یه دختر پسر کم سن و سال چم گیر بود .. یه دختر دبیرستانی سکون...ادامه مطلب
ما را در سایت سکون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kiarash-parsa بازدید : 39 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 17:36

کافه میخواد یارگیری کنه کی پایه تبادل لینکه ؟

میخوام شور و شوق وبلاگ نویسی دوباره گل کنه ..

منم وقت بیشتری میذارم ..

کی پایه س ؟ 

کیا فداتون شه ♥

سکون...
ما را در سایت سکون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kiarash-parsa بازدید : 41 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 17:36

شبیه پست ها قبلی نیست .. خودم نوشتم درد خودمم هست اما دلم نیومد نذارم:بعضی ادم ها تکرار نمیشنتکراری هم نمیشنجایگزین هم نمیشن .. اینا همونایی هستن که هر جا و با هرکسی ببینیشونبغض گلوتو می گیرهیه نفس عمیق میکشی و میری .. رد میشیمیری .. تا کجا .. تا خونه .. تا مقصدت ..نمیفهمی چطور میگذرهیه سری ادما تو سکون...ادامه مطلب
ما را در سایت سکون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kiarash-parsa بازدید : 50 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 17:36

رعد و برق های بهار عالیه .. حتی بارون های بعدش و خیلی دوس دارم .. از توی کافه خیابون و نگاه میکنم که خیس میشهعابر هایی که به سرعت دارن کم و کمتر میشن .. این مردم اصلا دیوونه نیستن مگه بارون چشه ؟ اگه کافه نبود میرفتم زیر بارون قدم میزدم .. صورتمو میگرفتم رو به آسمون تا خیس خیس شه .. اما نمیشه کافه ر سکون...ادامه مطلب
ما را در سایت سکون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kiarash-parsa بازدید : 43 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 17:36

دختر بچه ی 4 - 5 ساله دویید تو کافه .. اول فکر کردم تنهاست .. بعد از چند لحظه یه خانم هم پشت سرش اومد تو کافه جلوی بچه زانو زد و ازش سوال کرد چی میخوره ..بعد هم از من پرسید : بستنی هم دارید ؟ گفتم بله ! پس دوتا بستنی لطفا  توی فاصله ای که بستنی هارو اماده کنم دختر بچه هی سوالای ریز و درشت می کرد .. سکون...ادامه مطلب
ما را در سایت سکون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kiarash-parsa بازدید : 48 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 17:36

کافه ی خسته و تاریک من .. دیگه یگانه هم نمیاد . اخه خودم نبودم .. اون بیاد کجا ؟ که چی ؟یه دست باید به سر و روی کافه بکشم دوباره مهمون های همیشگی کافه بیان اینجا و باز من کنجکاوی کنم تو وجودشون که داره چی میگذره .. و باز از حال همه باخبر شم و همه بی خبر از حال من .. در و باز گذاشتم و شروع کردم تمیز سکون...ادامه مطلب
ما را در سایت سکون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kiarash-parsa بازدید : 44 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 17:36

کافه یعنی زندگی 

از این به بعد شاید نوشته هام بهتر شن 

چون تو دنیای واقعی کار تو کافه رو از نزدیک دارم لمس میکنم 

تمام اتفاقات کافه کیارش برام زنده میشن 

انگار خاطراتی بودن که همیشه کنارم هستن 

یه سری شرایط باعث میشن وبلاگ نویسی جلب توجه نکنه و من هم کمتر بنویسم یا اصلا ننویسم ولی همیشه هر رو. برام کافه کیارش اتفاق میفته 

سکون...
ما را در سایت سکون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kiarash-parsa بازدید : 38 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 17:36